افسردگی در زنان | علل و راه های درمان
افسردگی در زنان : علل افسردگی در خانم ها چیست ؟ چگونه افسردگی در زنان را درمان کنیم ؟ در اینجا با مقاله ای درباره سلامت روان ، راه های درمان افسردگی در زنان در خدمت شما هستیم. با ما همراه باشید.
علائم افسردگی در زنان خانه دار
چرا افسردگی در بین خانم ها، شایع تر است؟
در دی ماه ۱۳۹۵، وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی کشور، سیدحسن قاضیزاده هاشمی، در مورد افسردگی آماری را اعلام کردند که قابل توجه بود. طبق این آمار تعداد افسرده های جهان در حدود ۹ درصد یا نزدیک به ۱۰ درصد بود. اما میزان افسردگی در ایران نزدیک به ۱۲٫۶ درصد می باشد. واقعا چرا؟
افزایش مشکلات روانی در تمام کشورها که شایعترین آنها افسردگی است، نظام بهداشت جهانی را بر آن داشته تا شعار امسال را به این موضوع اختصاص دهد.
روز ۱۸ فروردین (۷ آوریل) سال ۱۹۴۸ میلادی در نیویورک، نخستین اساسنامه کنفرانس بینالمللی بهداشت از سوی سازمان بهداشت جهانی (WHO) تدوین شد؛ به همین بهانه هرساله این روز را به عنوان روز جهانی بهداشت در سراسر جهان گرامی میدارند. سازمان بهداشت جهانی مطابق روال گذشته امسال نیز شعاری را برای این روز در نظر گرفت. موضوع امسال افسردگی است و این سازمان شعار «بیایید صحبت کنیم» را مطرح کرده است.
رشد ۵۰ درصدی افسردگی و اضطراب در جهان طی ۲۳ سال
در سراسر جهان اختلالات روانی شایع در حال افزایش است. بین سالهای ۱۹۹۰ و ۲۰۱۳ تعداد افرادی که از افسردگی یا اضطراب رنج میبرند، نزدیک به ۵۰ درصد افزایش یافته است. نزدیک به ۱۰ درصد از جمعیت جهان تحتتأثیر یک یا هر دو نوع این شرایط هستند. افسردگی به تنهایی ۱۰ درصد از سالهای عمر از دست رفته به خاطر ناتوانی را در جهان به خود اختصاص داده است. همچنین میزان افسردگی از سال ۲۰۰۵ بیش از ۱۸ درصد افزایش یافته است. یک نفر از هر پنج نفر در معرض خطر افسردگی و اضطراب قرار دارند.
افسردگی خطر ابتلا به دیگر بیماریهای غیرواگیر، مانند دیابت و بیماریهای قلبی و عروقی را افزایش میدهد، متقابلاً نیز بیماریهایی مانند دیابت و بیماریهای قلبی و عروقی خطر ابتلا به افسردگی را افزایش میدهد. همچنین افسردگی پس از زایمان در زنان باردار میتواند در روند رشد نوزادان تأثیر گذارد.
در بسیاری از کشورهای جهان حمایت و پشتیبانی در دسترس برای افراد مبتلا به اختلالات روانی بسیار کم است یا وجود ندارد. حتی در کشورهای با درآمد بالا، حدود ۵۰درصد از افراد مبتلا به افسردگی درمان نمیشوند. عدم وجود درمان برای اختلالات روانی شایع، هزینههای بالای اقتصادی را به بار میآورد. شواهد جدید از یک مطالعه انجامشده به سفارش WHO نشان میدهد که افسردگی و اختلالات اضطرابی به تنهایی سالیانه هزینهای بیش از یک تریلیون دلار دارد. در صورتیکه شایعترین اختلالات سلامت روان با هزینهای نسبتاً کم قابل پیشگیری و درمان هستند.
خودکشی دومین علت مرگومیر افراد ۱۵ تا ۲۹ سال است
براساس اطلاعات منتشرشده از سازمان بهداشت جهانی، افسردگی همه سنین، همه سطوح زندگی و همه کشورها را در برمیگیرد. این امر باعث اضطراب روانی وتأثیر بر توانایی مردم حتی در انجام سادهترین کارهای روزمره و گاهی پیامدهای مخربی در روابط خانوادگی و دوستانه و عدم توانایی ادامه زندگی میشود. در بدترین حالت، افسردگی میتواند منجر به خودکشی شود که در حال حاضر دومین علت اصلی مرگومیر افراد ۲۹-۱۵ سال است.
به دنبال یاریطلبی مبتلایان به افسردگی هستیم
در عین حال، افسردگی میتواند پیشگیری و درمان شود. شناخت بهتر از ماهیت افسردگی، چگونگی پیشگیری و درمان آن به کاهش انگ مرتبط با این شرایط کمک خواهد کرد و منجر میشود که افراد بیشتری به دنبال کمک و راهنمایی باشند.
بزرگترین هدف کمپین امسال سازمان بهداشت جهانی، که در ۱۰ اکتبر ۲۰۱۶ (روز جهانی سلامت روان) شروع شده، این است که افراد مبتلا به افسردگی بیشتری درهمه کشورها به دنبال دریافت کمک باشند. این سازمان بهطور ویژه درحال هدفگذاری برای رسیدن به این مورد است: آگاهی عمومی بهتر در مورد افسردگی، دلایل و پیامدهای ممکن آن (از جمله خودکشی) و مواردی که به آن کمک میکند یا میتواند برای پیشگیری و درمان آن در دسترس افراد مبتلا به افسردگی جویای کمک و خانواده، دوستان و همکاران افراد افسرده که با آنها زندگی میکنند و میتوانند او را حمایت وپشتیبانی کنند، باشد.
افسردگی چیست؟
افسردگی یک اختلال شخصیتی است که با حداقل ۲ هفته غم و اندوه مداوم و از دست دادن علاقهمندی به فعالیتهایی که معمولاً لذتبخش است، به همراه ناتوانی در انجام امور روزمره همراه است. علاوه بر این، افراد مبتلا به افسردگی معمولاً چند علایم ذیل را دارند: ازدست دادن انرژی، تغییر در اشتها، کمخوابی یا خواب زیاد، اضطراب، کاهش تمرکز، تردید، بیقراری، احساس بیارزشی، احساس گناه یا ناامیدی و افکار خودآزاری یا خودکشی.
فقر، بیکاری، اتفاقات زندگی مانند مرگ افرادی که فرد به او علاقهمند است یا به هم خوردن یک رابطه عاطفی، بیماری جسمی و مشکلات ناشی از مصرف الکل و سوءمصرف مواد، منجر به افزایش خطر ابتلا به افسردگی میشود.
افسردگی باعث اضطراب میشود و میتواند روی توانایی افراد برای انجام حتی سادهترین کارهای روزمره اثر بگذارد و حتی گاهی اوقات منجر به ایجاد پیامدهای ویرانکننده در روابط خانوادگی و دوستان شود. افسردگی درماننشده میتواند مانع از کار کردن و روابط سالم خانوادگی و زندگی افراد شود.
صحبت کردن، جزو حیاتی درمان است
در هسته کمپین سازمان بهداشت جهانی، اهمیت صحبت کردن در مورد افسردگی بهعنوان یک جزء حیاتی از درمان است. از موانع باقیمانده برسر راه بیماران افسرده جویای کمک در سراسر جهان، انگ بیماریهای روانی از جمله افسردگی است. صحبت کردن در مورد افسردگی چه با یکی از اعضای خانواده، دوست یا کارکنان پزشکی در گروههای بزرگتر (برای مثال در مدارس، محل کار و محیط اجتماعی) یا در مکانهای عمومی، در اخبار رسانهها و بلاگها یا رسانههای اجتماعی به شکستن این انگ کمک میکند و در نهایت منجر به این میشود که افراد بیشتری متقاضی کمک باشند.
درمان افسردگی معمولاً شامل یکی از راههای صحبت کردن (مشاوره – گفتوگو) یا استفاده از داروهای ضد افسردگی یا ترکیبی از این دو است.
گروههای هدف سازمان بهداشت جهانی
افسردگی میتواند هر کسی را تحتتأثیر قرار دهد؛ بنابراین کمپین برای هر کسی در هر سن، جنس و موقعیت اجتماعی است. در سازمان بهداشت جهانی، خواسته شده که توجه خاصی به انتخاب سه گروه وجود داشته باشد که بهطور نامناسبی تحتتأثیر هستند؛ نوجوانان و جوانان، زنان در سنین باروری (بهویژه پس از زایمان) و سالمندان (افراد بالای ۶۰سال). این سازمان برای هر یک از این گروهها محتوایی آموزشی در نظر گرفته است.
ایران در چه وضعیتی قرار دارد؟
دی ماه سال ۹۵ سیدحسن قاضیزاده هاشمی، وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی کشور اعلام کرد که تعداد افسردههای جهان حدود ۹ یا نزدیک به ۱۰ درصد است اما این میزان در ایران ۱۲٫۶ درصد است. بیش از ۴۵۰میلیون نفر در سراسر جهان دچار مشکلات روانی هستند و این رقم روز به روز در حال افزایش است. اختلالات ناشی از خستگی، اضطراب و کمخوابی رشدی ۱۵ درصدی و اختلالات ناشی از بیخوابی رشدی ۳ درصدی داشته و متأسفانه دولتها و کشورها کمتر به این اختلالات توجه دارند.
بخشی از این بیماری در کشور ما به زندگی ماشینی، محیطهای آپارتمانی و مشکلات خانوادهها مربوط میشود. زمانیکه ۲۵ درصد ازدواجها به طلاق منجر میشود، ۲ هزار و ۵۰۰ بیمار مبتلا به اعتیاد و ۱۱ درصد نرخ بیکاری داریم، به طور حتم بیمارهای روانی رشد خواهد کرد. همچنین سالانه ۱۸ هزار نفر بر اثر سوانح رانندگی کشته و ۲۰۰هزار نفر مجروح و معلول میشوند که از گروههای جوان تا پیر هستند و این امر به رشد این بیماری کمک کرده است.
به گفته وزیر بهداشت در حال حاضر به ۴۰ هزار تخت اعصاب روان در کشور نیاز است که متأسفانه تنها ۸ هزار تخت آن تأمین شده است.
سواد سلامت روان مردم بسیار پایین است
مهرماه سال گذشته نیز احمد حاجبی، رییس مرکز سلامت روان وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی کشور تصریح کرد که سواد سلامت روانی مردم بسیار پایین است. خیلی از مردم تصور میکنند که با ازدواجدرمانی یا سفردرمانی بیماری روانی آنها خوب میشود، درحالیکه بیماری روانی شدید مانند افسردگیهای شدید، اضطراب و وسواسهای شدید یا افراد مبتلا به بیماری دوقطبی یا اسکیزوفرنیا باید به روانپزشک مراجعه و دارو مصرف کنند. پایین بودن سطح سواد سلامت روان حتی در بین افراد تحصیلکرده کشور نیز وجود دارد و هنوز بسیاری از تحصیلکردههای دانشگاهی فرق روانپزشک و روانشناس را نمیدانند.
به گفته حاجبی پیمایش شیوعشناسی بیماریهای روانی در کشور که در سال ۹۰ انجام شد، نشان داد که ۲۳٫۶ درصد افراد بین ۱۵ تا ۶۴ سال به یکی از انواع شدید بیماریهای روانی مبتلا هستند که از این میان افسردگی با ۱۲٫۷ درصد شایعترین بیماری روانی است و البته درصد شیوع آن در زنان بیش از مردان است.
فارغالتحصیلان بیدانش و بیمه، مشکلات درمان بیماریهای روانی است
او درباره خدمات سلامت روان وزارت بهداشت بعد از طرح تحول سلامت اظهار کرد که در این برنامه ۸۰۰ روانشناس بالینی در شبکه بهداشتی کشور بهکارگیری شدهاند که عمدتاً در مراکز جامع خدمات سلامت فعالیت میکنند و حدود ۴۵ میلیون نفر از جمعیت کشور را تحت پوشش دارند. بررسیها نشان میدهد که اغلب فارغالتحصیلان حتی کارشناس ارشدهای روانشناسی بالینی صلاحیت لازم را برای ارائه خدمات سلامت روان به مردم ندارند و به همین علت قبل از بهکارگیری آنها در مراکز جامع سلامت یک دوره آموزش ۱۵۰ ساعتی برای آنها در نظر گرفته میشود.
تعرفه و پوشش بیمهای خدمات سلامت روان نیز از دیگر مشکلات است. هفت خدمت سلامت روان از سال ۹۳ تعرفهگذاری شده و در کتاب ارزشهای نسبی خدمات سلامت قرار گرفته است که البته فقط با حمایت وزارت بهداشت در بخش دولتی پوشش حمایتی دارد و بیمهها این خدمات را در بخش خصوصی پوشش نمیدهند.
چرا زنان افسردهترند؟
با توجه به هدفگذاری جهانی برای توجه به درمان افسردگی و وضعیتی که در ایران ترسیم شده است، به سراغ دکتر امیر رضایی اردانی، روانپزشک و عضو هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی مشهد رفتیم تا نظرات او را درباره سیاستهای لازم برای بهبود وضعیت سلامت روان در ایران دریافت کنیم. او در گفتوگو با خبرنگار مهرخانه به تشریح وضعیت موجود پرداخت و بیان کرد: آمار دقیق و بهروزی از وضعیت افسردگی در کشور نداریم اما در جهان شایعترین اختلال روانی افسردگی است و به احتمال زیاد وضعیت کشور ما هم مانند سایر کشورهای دنیاست؛ یعنی شایعترین اختلال روانی ایران، افسردگی است.
از طرفی افسردگی در زنان شایعتر است. مسائل بیولوژیک و فیزیولوژیک دلیل شیوع بیشتر آن در زنان است. بهطور مثال زنان بهطور ماهانه قاعدگی را تجربه میکنند که میتواند وضعیت آنها را بسیار دگرگون کند. همچنین اندامها، ارگانها و هورمونهای زن باردار متحول میشود که این موضوع روی روحیه فرد اثرگذار است.
او ادامه داد: مسأله دیگر، مسائل روانی و اجتماعی زنان است. در کل دنیا بهویژه در کشورهایی مانند ما فشارها و آسیبهای روانی، عاطفی و هیجانی زیادی معطوف به زنان است. بنابراین جمع مسائل زیستی و روانی – اجتماعی باعث میشود که شیوع اختلال افسردگی در زنان بیشتر باشد. در ایران بحرانهای روانی که به لحاظ اقتصادی، معیشتی و سطح فرهنگی خانوادهها پیش میآید، کم نیستند و اینها میتواند فشار زیادی را بر زنان وارد کند و در نتیجه اختلالات هیجانی از جمله افسردگی در این گروه زیاد میشود.
باید اهمیت افسردگی برای سیاستگذاران روشن شود
این روانپزشک درباره نقش سیاستگذاران در بهبود وضعیت اختلالات روانی بهویژه افسردگی در کشور تصریح کرد: در درجه اول باید اهمیت توجه به افسردگی برایشان روشن شود. اگر اهمیت آن برای دولت روشن شد، باید گروهی از کارشناسان، اندیشهپردازان و برنامهریزان را دعوت کند، آنها برنامه بریزند و کسانی که قدرت اجرایی دارند، آن را اجرا کنند. گروههای هدف «کودکان و نوجوانان» و «بزرگسالان» هستند که سیاستگذاران باید پس از مشورت با متخصصان، راههای پیشگیری و درمان را به اطلاع مردم برسانند.
واسطه این اطلاعرسانی رسانهها هستند و اصحاب رسانه باید این اطلاعات را به شکل مفید و قابل درک برای همه اقشار در جامعه نشر دهند تا مردم این نوع بیماریها را بشناسند و بدانند اگر مبتلا هستند، باید درمان کنند. همچنین از چه مواردی باید پرهیز کنند که بعدها به این بیماری مبتلا نشوند.
رضایی افزود: برای پیشگیری از افسردگی میتوان مسائل رشدی را در نظر گرفت؛ یعنی یک کودک در سلامت روان رشد یابد و به شکلی مراقبت شود که آسیبهای روانی کمتری به او وارد شود زیرا آسیبهای روانی کمکم جمع میشوند و زمانی که سرریز میکنند، شاهد اختلال روانی بزرگی خواهیم بود. گاهی مغز بیمار میشود و علامت یکی از بیماریها، مشکلاتی در روحیه فرد است. بسیاری از افرادی که وضع روحیهشان بد است، نمیدانند دچار نوعی بیماری هستند و با خود میگویند من چنین فردی هستم و مثلاً چون ورشکست شدم، باید اینگونه باشم. نمیدانند که ورشکستگیشان باعث بروز یک بیماری روانی شده است. زمانی که این اختلال را بهعنوان بیماری بشناسند، درمان آن را پیگیری میکنند. رسانهها با بالا بردن سطح آگاهی مردم در این حوزه میتوانند بسیار نقش داشته باشند.
افسردگی زنان علایم و روش های درمان
خانواده، شغل، کنار آمدن با عادت ماهانه، بارداری، یائسگی. یک خانم با مسائل بیشماری روبروست و باید هر کدام از آنها را کنترل کند. اما یکی از این مواردی که به هر حال یک روز با آن مواجه خواهید شد: افسردگی است. تقریبا زنان دو برابر بیشتر از مردها در مراحل مختلف زندگی، دچار افسردگی میشوند. … عامل این اختلاف چه چیز می تواند باشد؟
درمان افسردگی زنان
عوامل بیولوژیکی، روانی و فرهنگی می تواند ریسک خانم ها در ابتلا به افسردگی را افزایش دهد. در این قسمت می خواهیم مروری داشته باشیم بر روی اینکه عوامل بالا چگونه می توانند استعداد ابتلا به این بیماری را افزایش دهند.
عوامل بیولوژیکی دخیل در افسردگی
بدن خانم ها به خودی خود به افزایش افسردگی کمک می کند. دلیلش این است که هورمون ها تاثیر مستقیمی بر روی حالات و رفتارهای بانوان در مراحل مختلف زندگی می گذارند. در حقیقت پیش از اینکه دخترها و پسرها به سن بلوغ برسند، میزان افسردگی در هر دوی آنها به یک اندازه است. و تنها پس از بلوغ است که اختلاف میان نارسایی های مربوط به افسردگی، در آنها به طور مشهود، قابل تشخیص می شود. برای مثال، دختری که به سن ۱۵ سالگی می رسد دو برابر پسرها در همین سن احتمال ابتلا به افسردگی دارد.
به این دلیل که بیماری از آغاز سن بلوغ شروع می شود و پس از یائسگی تقریبا متوقف می شود، برخی از پژوهشگران بر این باورند که ترشحات هورمونی می توانند ریسک ابتلا به افسردگی را در بانوان افزایش دهند. از سوی دیگر بلوغ با علائم دیگری نظیر پدیدار شدن میل جنسی، و عینی شدن هویت، مشاجره با والدین و برخی انتظارات نابجای اجتماعی همراه است که همه و همه دست به دست هم داده و میزان افسردگی را بالا می برند. این ناهنجاری های روانی- اجتماعی به دلیل فعل و انفعالات هورمونی بروز می کنند و حاصل آن چیزی نیست جز افسردگی.
نواسانات شدید هورمونی می تواند تاثیر شگرفی بر زندگی بانوان داشته باشد. با توجه به تاثیری که بر روی زندگی شخصی، اقتصادی و در ارتباط با دیگران می گذارند، خانم ها خیلی بیشتر از آقایون در معرض ابتلا به افسردگی قرار می گیرند. در این قسمت نگاهی داریم به چگونگی تاثیر این عوامل بر روی افسردگی بانوان.
مشکلات پیش از قاعدگی
بیشتر خانم ها با مشکلات فیزیکی و احساسی که پیش از شروع قاعدگی دچار آن می شوند، آشنا هستند. این مشکلات عبارتند از: نفخ شکم، احساس درد و شکنندگی سینه ها، سر درد، استرس، زود رنجی و سایر نشانه های جسمی و روحی پیش از قاعدگی (PMS). اگرچه این علائم برای عده زیادی از خانم ها موقتی و زودگذر می باشند، اما درصد کوچکی از خانم ها نیز هستند که این نشانه ها در آنها به حادترین شکل ممکن، مانند افسردگی و نا امیدی بروز می کند. این امر باعث نابود شدن زندگی، حرفه و روابطشان با سایر افراد می شود. این حالت پریشانی پیش از قاعدگی (PMDD) نام دارد و نیازمند درمان از طریق هورمون و یا داروهای ضد افسردگی است.
هر چند تاکنون ارتباط بین افسردگی و پیش قاعدگی به طور کامل شناسایی نشده است، برخی محققین معتقدند که تغییرات دوره ای استروژن، پروژسترون و سایر هورمون ها می توانند بر روی عملکرد مغز به ویژه سروتونین (قسمتی از مغز که مامور کنترل حالات و خلق و خوی آدمی است) تاثیر منفی بگذارد. سایر پژوهش ها گویای این امر هستند که اندروژن و هورمون مردانه تستسترون که به طور طبیعی در خانم ها نیز ترشح می شود، نقش لاینفکی در این قضیه دارند. معذلک به این دلیل که تغییرات هورمونی در تمام خانم ها صورت می پذیرد و تنها گروه های خاصی از آنها دچار افسردگی می شوند ما نمی توانیم تغییرات هورمونی را تنها عامل بروز افسردگی بدانیم؛ مسائل ژنتیکی و وراثتی و دلایل بیشمار دیگری نیز در این امر دخیل هستند.
بارداری
بارداری به نوبه خود باعث بروز افسردگی نمی شود. اما روند چشمگیر تغییر هورمون ها که در دوران بارداری همراه با کارهای خانه و بیرون و روابط مختلف ایجاد می شود؛ که می تواند مستقیما سبب بروز افسردگی شود. برخی دیگر از دلایلی که می توانند شما را در دوران بارداری به سمت افسردگی بکشانند عبارتند از: افسردگی های قبلی مانند (PMDD)، دعواهای خانوادگی، فقدان حمایت اجتماعی، و احساس دل نگرانی در مورد امر بارداری. موضوعات دیگری که حول محور بارداری وجود دارد نظیر: ناباروری، سقط جنین و یا حاملگی ناخواسته نیز جزء عواملی به شمار می روند که افسردگی را افزایش خواهند داد.
تشخیص افسردگی در زمان بارداری معمولا کار دشواری است، چراکه علائم آن با تغییرات طبیعی این دوران همخوانی دارد. از جمله این تغییرات می توان به تغییر ذائقه، خستگی، از خواب پریدن های مکرر و تغییر در خواست های جنسی بیمار اشاره کرد.
افسردگی پس از وضع حمل
هر چند یک نوزاد جدید می تواند خیلی جالب و سرگرم کننده باشد، اما تقریبا در حدود نیمی از خانم ها پس از به دنیا آمدن فرزندشان احساس ناراحتی، خشم و زود رنجی و تحریک پذیری شدیدی می کنند. این نوع احساسات کاملا طبیعی بوده و تقریبا در حدود یک تا دو هفته پس از وضع حمل از بین می روند. اما اگر اینچنین نشد و علائم خیلی حاد شدند؛ مثلا تا آنجا پیش رفت که شما دچار: ناتوانی در مراقبت از کودک، احساس استرس و اضطراب، اعتماد به نفس پایین، آشفتگی و بی قراری، فکر خودکشی شدید، بدون شک دچار افسردگی پس از وضع حمل هستید.
این بیماری یک مورد کاملا جدی است که نیازمند درمان و معالجه فوری می باشد. این بیماری به دلیل نوزاد نورسیده شما ایجاد نشده است، بلکه دلیل اصلی ان نواسانات هورمونی است که تاثیر مستقیم بر روی حالات و خلق و خوی شما می گذارد.
یائسگی و پیش یائسگی
ریسک افسردگی در زمان یائسگی به دلیل بروز نواسانات بیش از اندازه در سطح هورمون ها، و همینطور پس از یائسگی به دلیل کاهش بیش از اندازه سطح هورمون استروژن افزایش پیدا می کند. البته بسیاری از خانم ها با اینکه دچار علائم ناخوشایند دوران یائسگی می شوند بازهم مبتلا به افسردگی نمی شوند، اما برای خانم هایی که برای مدت زمان زیادی در خوابیدن مشکل پیدا می کنند و یا سابقه قبلی این بیماری را داشته اند ریسک بالایی در ابتلا به افسردگی وجود دارد. بیرون آوردن کامل رحم نیز که در نهایت منجر به یائسگی می شود سبب بروز علائم حادتر و در آخر افسردگی می شود.
عوامل اجتماعی و فرهنگی دخیل در افسردگی
افسردگی در خانم ها تنها مربوط به دلایل زیست شناختی و بیولوژیکی نمی شود. استرس های ناشی از زندگی اجتماعی و فرهنگی نیز نقش مهمی را در این زمینه بازی می کنند. هر چند آقایون نیز تحت فشار چنین استرس هایی قرار دارند، اما باز هم میزان این فشار در خانم ها بیشتر است. به عنوان مثال اکثراً خانم ها باید بار مسئولیت خانه و محیط کار را با هم به دوش کشند. خانم ها معمولا درآمد های پایین تری نسبت به آقایون دارند، به تنهایی از فرزندان خود مراقبت می کنند و سابقه آزار و اذیت جنسی را نیز تجربه کرده اند، که همه این موارد منجر به ایجاد افسردگی در فرد می شوند، به ویژه در خانم هایی که قبلا پیشینه این بیماری را داشته اند.
قدرت و شرایط نابرابر
به طور معمول خانم ها در آمد کمتری نسبت به آقایون دارند. شرایط نامساعد اقتصادی آنها را دچار استرس می کند، اغلب نگران آینده هستند و همین امر باعث می شود تا کمتر در متن جامعه قرار بگیرند و دسترسی کمتری به مداوای پزشکی داشته باشند. درصد کمی از خانم ها نیز از استرسی که تبعیض نژادی به آنها می دهد، رنج می برند. این مقوله، احساسی به شما می دهد که گویا هیچ گونه کنترلی بر روی زندگی خود ندارید. این امر شما را به سمت نافعالی جنسی، منفی گرایی و فقدان اعتماد به نفس سوق می دهد که تمام موارد در نهایت منجر به افسردگی می شوند.
فشار کاری
خانم هایی که در خارج از خانه کار می کنند باز هم کارهای زیادی در خانه برای انجام دادن دارند. به این معنا که در طول هفته ساعات بیشتری را نسبت به آقایون، صرف برآورده کردن خواست های دیگران می کنند. بسیاری از خانم هایی که به تنهایی در حال بزرگ کردن فرزندانشان هستند، گاهی اوقات مجبور می شوند چندین شغل را با هم انجام دهند تا مخارج خانواده درآید؛ این کار باعث افزایش چالش ها و استرس های یک خانم می شود. برخی از خانم ها نیز باید هم از فرزندان نوجوان و جوان خود مراقبت کنند هم از افراد مسن و از کار افتاده فامیل. این امر شما را حتما به سوی افسردگی سوق خواهد داد.
سوء استفاده های جسمی و جنسی
خانم هایی که در معرض تجاوز قرار گرفته اند و یا در کودکی آزار و اذیت شده اند، در معرض خطر افسردگی قرار دارند. خانم هایی که در زمان نوجوانی و جوانی مورد آزار و اذیت جنسی قرار گرفتنه اند نیز ریسک بالاتری در ابتلا به افسردگی دارند. هر چند سوء استفاده های جنسی در مردان و پسرهای جوان نیز مشاهده می شود، اما شیوع آن در بانوان و دخترها خیلی بیشتر است. همچنین خانم هایی که در بزرگسالی متحمل آزار و اذیت جسمانی، احساسی و یا جنسی شده اند، باز هم دچار افسردگی میشوند.
مداوای افسردگی
بدون توجه به این مطلب که دلیل قطعی افسردگی چیست، خانم ها نسبت به آقایون، علائم متفاوتی را بروز می دهند از جمله: احساس گناه بیشتر، اضطراب، احساس بیهودگی، خستگی، اشفتگی در خواب، اضافه وزن، هوس در مصرف کربوهیدرات ها. نوعی از افسردگی که در بانوان بسیار شایع می باشد، افسردگی فصلی می باشد؛ که در دوره ی بخصوصی ظاهر شده، پس از مدتی از بین می رود و مجددا سال بعد دقیقا در همان موقع، دوباره بروز می کند. به علاوه افراد خانواده نیز عامل مهمی در مبتلا شدن خانم ها به افسردگی هستند.
اگر چه ممکن است تمام عوامل بیولوژیکی، اجتماعی، فرهنگی، و روانی مخالف شما باشند، اما درمان هایی وجود دارند که کاملا موثر شناخته شده اند. حتی در حادترین انواع افسردگی بازهم بهره گیری از درمان درست، بیماری را از بین خواهد برد.
نمی دانید از کجا باید درمان را آغاز کنید؟ برای بیشتر خانم ها پزشک متخصص زنان و زایمان نقش مهمی را در انجام اقدامات پیشگیرانه بازی می کند. شما هم اصولا در هنگام صحبت کردن با آنها احساس راحتی بیشتری می کنید. آنها می توانند خودشان مداوا را شروع کرده و همچنین متخصصین مربوطه را به شما معرفی کنند تا از طریق روان درمانی و یا استفاده از داروهای ضد افسردگی سلامت خود را مجددا بدست آورید.
باور این امر که بیماریتان غیر قابل درمان بوده و در وضعیت بدی قرار دارید، خود به عنوان یک از بهترین نمونه های افسردگی قلمداد می شود. شما خیلی بیشتر از یک مرد در معرض ابتلا به افسردگی قرار دارید اما نباید تصور کنید که باید خیلی راحت با آن کنار بیایید و با این مشکل به زندگی خود دامه دهید. درمان مناسب می تواند به شما کمک کند تا بتوانید مجددا از زندگی خود لذت ببرید.
درمان افسردگی در زنان
افسردگی در زنان | علل و راه های درمان
منبع:سایت مردمان / مهرخانه / دکترسلام / بیتوته