مردی که دست بزن دارد | علت و چگونگی زندگی با این افراد
مردی که دست بزن دارد: چگونه با مردی که دست بزن دارد زندگی کنیم ؟ حکم مردی که زنش را میزند چیست ؟ در اینجا با مقاله ای درباره ازدواج و زناشویی ، نکات مهمی درباره مردی که زنش را میزند در خدمت شما هستیم. با ما همراه باشید.
برخورد با مردی که دست بزن دارد
کدام مردان همسرشان را کتک میزنند؟
خشونتگرها چه شخصیتی دارند و چه کسانی حاضر نمیشوند از یک رابطه خشونت بار بیرون بیایند؟
چهار سال است که از همسرش جدا شده اما پشیمان است. دلیل طلاقش فحاشی و کتکزدنهای شوهرش بوده اما حالا که تنها شده، میگوید کاش حتی به قیمت کبودیهای روی بدنم، در خانه شوهرم میماندم. اینکه سرنوشت یک زن پس از طلاق به کجا میرسد که هر روز دشنام شنیدن و آسیب دیدن را بر به دست آوردن آزادیاش ارجح میداند، موضوع این مطلب نیست اما در ادامه، با کمک هرایر دانلیان، روانشناس و زوج درمانگر، به شما میگوییم کسانی که با همسرشان رفتاری خشونتگرانه دارند چه کسانی هستند و آنهایی که ترجیح میدهند جسم و روانشان در رابطه زن و شوهری آسیب ببیند اما مهر طلاق به شناسنامهشان وارد نشود، چه ویژگیهایی دارند.
بیمار روانی است؟
تنها برخی از افرادی که دست به خشونت میزنند، دچار اختلالات روانی هستند. گرچه برخی از افرادی که دست به خشونت خانگی میزنند دچار اختلال شخصیت هستند، اما همیشه بیماران روانی نیستند که مرتکب این رفتارها میشوند.
در صورتی که فرد مقابل شما به اختلال شخصیت دچار باشد، میتوانید پیش از اینکه پای خشونت به رابطهتان باز شود، با تشخیص برخی رفتارهای شدید و کاملا مشخص از بیماری او باخبر شوید. این افراد دارای افکاری ناسالم هستند و البته از نظر خودشان رفتارهایشان کاملا طبیعی و سالم است. آنها ناگهان خشمگین میشوند، از کوره در میروند، در کنترل رفتارهایشان ناتوان هستند و گاهی دچار سوءمصرف مواد مخدر هم میشوند که باعث تشدید رفتارهای نادرستشان میشود.
چهار ستون روانش سالم است؟
تنها مبتلایان اختلال شخصیت نیستند که دست به خشونت خانگی میزنند. گاهی فرد دچار این اختلال نشده اما رگههایی از آن را در رفتارها و شخصیتش میتوان دید. فردی که همه علائم این اختلال را ندارد اما رگههایش را در رفتارهای خود نشان میدهد، تکانهای است. یعنی نمیتواند هیجانهایش را کنترل کند و به این هیجانات اجازه میدهد که ناگهان به عمل تبدیل شوند.
خشم آنها میتواند به آزار جسمی هم تبدیل شود و نشان دادن رفتار انفجاری هم میتواند یکی دیگر از ویژگیهای این افراد باشد. این افراد گرچه بهطور کامل علائم اختلال شخصیت را ندارند، اما میتوانند بهشدت آسیبزننده باشند و خشمشان به سادگی به رفتار تبدیل شود. البته اگر آنها را در شرایط و محیطی دیگر ببینید، ممکن است از این واقعیت بیخبر بمانید، چراکه این افراد در مواقع دیگر میتوانند بسیار آرام و راحت به نظربرسند.
ظاهری مودب و باوقار دارد؟
برای تشخیص اینکه آیا فرد در آینده رفتارهای خشونتآمیز در محیط خانه از خود نشان دهد یا نه، نمیتوانید رفتارهای اجتماعی او را مبنای قضاوت قرار دهید. شما به محیطی نیاز دارید که فرد معمولا در آن به چنین رفتارهایی دست میزند و واقعیت تلخ این است که در بسیاری موارد، شکلگیری رابطه زن و شوهری است که به او بستری برای نشان دادن این رفتارها میدهد.
گذشته از این، در اغلب موارد حتی خود فرد هم نمیداند که قرار است در آینده به یک خشونتگر تبدیل شود. برای مثال همسرش را کتک بزند و اگر پیش از این چنین رابطهای را تجربه نکرده باشد، احتمالا از داشتن چنین قابلیتی، بیخبر خواهد بود. در بسیاری موارد دشواری تشخیص این آدمها بیشتر از آنچه تاکنون گفتیم، است چراکه آنها ممکن است با روی آوردن به یک مکانیسم دفاعی، در مواقع دیگر رفتاری کاملا متضاد از خود نشان دهند و کاملا آرام و مبادی آداب باشند.
زود از کوره در میرود؟
آدمهایی که کمی تند مزاج هستند، پتانسیل تبدیل شدن به یک خشونتگر را دارند اما همیشه به چنین فردی تبدیل نمیشوند اما اگر فردی که اهل خشونت است، به شکل مرضی این رفتار را ابراز کند، خشونتگری او تنهامحدود به چهاردیواری خانه نمیشود؛ چنین فردی ممکن است هر کسی را مورد ضرب و شتم قرار دهد و مشکلش آنقدر واضح است که به راحتی میتوان آن را تشخیص داد. اما همانطور که گفتیم، همه خشونتگرها بیمار نیستند و در بسیاری مواقع، در مقابل کسی دست به خشونت میزنند، آزار جسمی میرسانند، فحاشی میکنند و او را در معرض آزار روانی قرار میدهند که اجازه این کار را به آنها میدهد.
قربانیان چه کسانی هستند؟
خشونت خانگی تنها کتک زدن نیست؛ ما در ادامه به شما میگوییم که چه کسانی در یک رابطه پر از خشونت قرار میگیرند؟
اعتماد به نفسشان پایین است
کسانی که به فرد خشونتگر اجازه نشان دادن چنین رفتارهایی را میدهند، اغلب اعتماد به نفس پایینی دارند. این افراد قدرت بیان خواستههایشان را ندارند و نمیتوانند در مقابل آنچه که از نظرشان نادرست یا حتی ظالمانه است، ایستادگی کنند.
میترسند
ترس از آینده باعث میشود قربانیان در رابطهای ناسالم بمانند. ازدواج به دلیل ترس از ماندن در خانه پدر، ترس از تنها ماندن، ترس از مسخره شدن به خاطر تجرد در سن بالا و. . . قطعا تبعات خوشایندی نخواهد داشت.
بهخاطر ترس به خانه بخت رفتهاند
افرادی که از سر ترس ازدواج میکنند، حتی اگر خودشان هم ندانند این پیام را به فرد مقابلشان هم منتقل میکنند. همسر آنها فکر میکند «هرکاری بکنم او میماند» و به همین دلیل تلاشی برای هدایت رابطه به مسیری سالم نمیکند. همه ما از لحظهای که با هم آشنا میشویم به شکل خودآگاه و ناخودآگاه همدیگر را چک میکنیم و با جملههایی که میگوییم و رفتارهایی که انجام میدهیم، خود را به دیگری معرفی میکنیم و حتی به بخش گستردهای از رفتار او هم شکل میدهیم.
آدمی که ناخودآگاه این باور را منتقل میکند که من از تنهایی میترسم و از اینکه تو از رابطه بیرون بروی میترسم، به فرد مقابلش این پیام را میدهد که حتی اگر قربانی خشونت شوم هم چارهای جز ماندن در این رابطه ندارم. مثال سادهاش خانمی است که میگفت: «به خواستگارم گفتم که من از پدرم خیلی میترسم و نباید بعد از ساعت ۱۰ به خانه ما زنگ بزنی.» آقای خواستگار بعد از این ساعت به او زنگ زده بود و خانم میگفت: «من ۴۵ دقیقه با او صحبت کردم که چرا ۱۰ به بعد زنگ زدی.» همین اتفاق ساده چه پیامی را به مردی که در این رابطهاست میدهد؟ درواقع به او میگوید که من از تو بیشتر از پدرم میترسم و به سادگی زمینه قرار گرفتن در رابطهای یکطرفه و حتی خشونتآمیز را فراهم میکند.
حواسشان به خطقرمزها نیست
هر فرد خط قرمزهایی برای خودش دارد و وقتی طرف مقابل آگاهانه یا ناآگاهانه آنها را زیر پا بگذارد، به او واکنش نشان میدهد. این واکنش میتواند کلامی یا غیرکلامی باشد و باعث شود در آینده این خطوط قرمز به رسمیت شناخته شده یا شکسته شوند. وقتی فرد به شکسته شدن این مرزها واکنش نشان میدهد اما فرد مقابل دوباره این رفتار را تکرار میکند، چه پیامی منتقل میشود؟ این پیام که «هرکاری میخواهی بکن؛ من خیلی ناراحت میشوم اما در رابطه میمانم».
جای بهتری برای رفتن ندارند
همه افرادی که مورد خشونت خانگی قرار میگیرند به بیرون آمدن از رابطه ناسالم فکر نمیکنند. در شرایطی که حمایت اجتماعی چندانی از این افراد صورت نمیگیرد، قربانی به خود میگوید اگر رنج ماندن در این رابطه را بکشم، بهتر از آن است که تنها شوم و به خیال خودش بین بد و بدتر یکی را انتخاب میکند. طلاق و زن مطلقه بودن در جامعه ما هنوز کاملاً پذیرفته شده نیست و از آنجا که هر کشوری فرهنگ خود را دارد، نمیتوان انتظار داشت فردی که بعد از طلاق آینده تلختری در انتظارش است و از حمایت اجتماعی و حتی خانوادگی برخوردار نیست، بهخاطر ترک این خشونت، به بستر خشونتبارتری وارد نشود.
نمیخواهند به ضعفشان اعتراف کنند
کتک خوردن به معنی ضعیف بودن است و خیلی سخت است که فرد اعتراف کند که «من ضعیف هستم!». بیان خشونت و صحبت کردن در مورد آن، در درجه اول یعنی قبول چنین ضعفی. به همین دلیل بسیاری از قربانیان سکوت را انتخاب میکنند و توان به اشتراک گذاشتن اندوهشان را با دیگران ندارند.
آینده روشنی برای خود نمیبینند
«طلاق بگیرم بعد چه کنم؟» این سوالی است که خیلی از قربانیان پاسخ خوشایندی برایش ندارند. اگر به خانه پدرم برگردم و آنجا هم مورد خشونت قرار بگیرم چه؟ اگر از پس تنها زندگی کردن بر نیایم چه؟ اگر دوباره با کسی ازدواج کنم که من را کتک بزند چه؟ پاسخ مبهمی که برای همه این سوالات وجود دارد، میتواند میل قربانی به ماندن در رابطه را بیشتر از ترک کردن همسر خشونتگرش کند.
کتک زدن زن از نظر روانشناسی
اگر همسرم مرا دوست دارد چرا مرا کتک میزند
اگر همسرم مرا دوست دارد چرا مرا کتک میزند پارس ناز : شوهر شما هم دست بزن دارد؟ با شوهری که دست بزن دارد چگونه باید رفتار کنیم؟ چرا شوهرتان شما را کتک می زند؟
به گزارش سازمان جهانی بهداشت هر ۱۸ ثانیه یک زن قربانی خشونت خانگی می شود و در ایران هم براساس مطالعاتی که سال ۱۳۸۳ به پایان رسید، ۶۶ درصد زنان ایرانی از اول زندگی مشترکشان تاکنون، یک بار مورد خشونت قرار گرفته اند، اما واقعا چرا یک مرد باید علیه همسر خود اقدام به چنین رفتارهای فجیعی کند؟ آیا مردها حق دارند به دلیل عصبانیت، همسرشان را کتک بزنند؟ با شوهری که «دست بزن» دارد، چه باید کرد؟
با شوهری که دست بزن دارد چگونه رفتار کنیم؟
این گروه خشن!
خشونت های خانگی معمولا توسط آقایان علیه خانم ها اعمال می شود و این اتفاق فقط منحصر به فرهنگ ما نیست بلکه به دلیل شرایط فیزیولوژیکی مردان که از لحاظ جسمانی از خانم ها قوی ترند و نیز به دلیل فرهنگ مردسالاری که در بیشتر کشورهای دنیا وجود داشته و دارد، در همه جای دنیا همین طور است. معمولا فردی که علیه خانواده اش خشونت بروز می دهد فردی با شخصیت ناپخته، مجهول، با اعتماد به نفس پایین و از لحاظ عاطفی فردی وابسته است.
این افراد در بیشتر موارد در دوران کودکی و نوجوانی خود مورد خشونت و سوءاستفاده جسمی قرار گرفته اند یا حتی در زندگی فعلی خود، در محل کار یا سایر مجامعی که در آن حاضر می شوند، مورد خشونت قرار می گیرند و چون توان مقابله یا اظهارنظر در آن محیط را ندارند، خشمشان را بر سر خانواده شان خالی می کنند که به «جابجاسازی خشونت» معروف است.
یکی از شایع ترین علل پدیده خشونت خانگی، سوءمصرف مواد است. فرد معتاد، چه در زمان نشئگی و چه به دلیل عوارض مخرب و ماندگار اعتیاد بر مغز، مستعد رفتارهای تکانشی و خشونت است. از جمله این مواد می توان به الکل و انواع مخدرها و محرک ها اشاره کرد. همه این مواد باعث رفتارهای خشونت آمیز می شوند.
وقتی «کتک» سنگ محک عشق می شود
یکی دیگر از علل بروز خشونت خانگی که عجیب هم هست، ابراز خشونت برای آزمودن عشق و وفاداری همسر است! در این مورد فرد از لحاظ عاطفی به هسمرش وابسته است. اما بر سرش فریاد می زند تا ببیند آیا همسرش همچنان او را دوست خواهد داشت یا خیر! بعد یک پله جلوتر می رود و او را کتک می زند تا ببیند آیا خانمش بعد از کتک خوردن هم به زندگی با او ادامه می دهد یا خیر!
البته معمولا افرادی با اختلال شخصیت مرزی با اختلال شخصیت سادیستیک با چنین روش خشونت آمیزی محبت طرف مقابلشان را می سنجند و این عمل کاملا غیرطبیعی است. در این مورد هم ممکن است فرد در دوران کودکی در محیط خانوادگی خشنی رشد کرده باشد یا پذیرش چنین رفتاری با مادرش داشته و او هم به عنوان الگو، این رفتار را آموخته و این باور غلط در ذهنش جای گرفته که «زن خوب، زنی است که مثل مادر من بسوزد و بسازد!»
قربانی نشوید!
این تفکر «سوختن و ساختن» یا اینکه می شنویم بعضی خانم ها می گویند «چاره ای جز تحمل ندارم!» همگی باورهای غلطی هستند که شکل گرفته اند. بسیاری خانم ها با این تصور که «اگر طلاق بگیرم، آینده فرزندانم خراب می شود»، «خواستگاری خواهرم به هم می خورد» یا «خانواده من طلاق را به هیچ دلیلی نمی پذیرند» خود را به خاطر دیگران قربانی می کنند.
اما این تفکر بسیار غلط است.
بچه ها به آرامش، بیش از هرچیز دیگری نیاز دارند و اگر قرار باشد فرزند در محیطی پر از خشم، فریاد و خشونت باشد و هر روز شاهد دعوای والدین و کتک خوردن مادرش و گاهی خودش هم خورد خشونت (کلامی یا فیزیکی) قرار بگیرد، آسیب می بیند. چه بسا مادری که مدام مورد خشونت قرار می گیرد، خود دچار جابجایی خشونت شود و خشمش را سر فرزندانش خالی کند؛ پس بچه ها از هر دو طرف مورد خشونت قرار می گیرند و مسلما آسیب بیشتری می بینند، بنابراین باید سعی شود به هر نحوی که هست (با کمک مشاور و با حضور هر دو والد یا به صورت تک والد) محیط خانه آرام شود تا فرزند در معرض خشونت های کلامی و فیزیکی نباشد.
یادتان باشد فردی که این خشونت ها را می پذیرد و خود را مجاب می کند به خاطر بچه و… متحمل خشونت های همسرش شود، مسلما شخصیت وابسته ای دارد که دل کندن از همسرش برایش سخت است. او فکر می کند نمی تواند بدون همسرش زندگی کند یا نگران است که اگر از مشاور کمک بگیرد، نکند طلاق به عنوان اولین راهکار به او پیشنهاد می شود. این خانم هم ممکن است همین خشونت را در کودکی خود بین والدینش دیده باشد و تحمل خشونت از سوی مادر، برایش الگوسازی شده باشد، بنابراین خشونت را می پذیرد و دنبال کمک نخواهد رفت؛ پس این فرد هم نیازمند مشاوره و سایر حمایت هاست.
مغز بچه تان کوچک نماند!
تحمل دعوا و خشونت خانگی برای بچه ها، چند برابر بزرگسالان سخت است. ضمن اینکه اگر کودک در مراحل رشد مغز و شکل گیری شخصیت با چنین پدیده ای روبرو باشد، تاثیرات جبران ناپذیری به جسم و روانش وارد می شود. نتایج تحقیقات نشان داده صدماتی به مادرهای مغز کودکانی که مورد خشونت (حتی خشونت کلامی) قرار می گیرند، وارد می شود و مغز کوچک تری نسبت به هم سن و سال هایشان خواهند داشت و مستعد ابتلا به بسیاری بیماری ها از جمله افسردگی هستند، بنابراین نباید فکر کنیم که «سوختن و ساختن» به نفع فرزندمان است؛ حتی اگر در بدترین شرایط و به عنوان آخرین راه، کار زوج به طلاق بکشد، رشد کودک کنار یکی از والدین اما در یک محیط آرام بهتر از حضورش کنار هر دو والد اما همراه با خشونت خانگی است.
گول نخورید!
برخی افراد بعد از انجام خشونت و رفتارهای تکانشی، دچار احساس گناه می شوند و بعد از گذشت هیجان و خشونت، تازه متوجه می شوند که چه اشتباهی کرده اند و برای کاهش عذاب وجدانشان، سعی می کنند با ابراز محبت افراطی، اقدام به تلافی رفتار بدشان کنند. به این ترتیب خانم با این تصور که همسرش او را دوست دارد و منظور خاصی از کتک زدن یا فحش دادن و… نداشته و «فقط عصبانی بوده و رفتارش این طور است»(!)، راضی می شود و همسرش را می بخشد اما متاسفانه این رفتار از سوی همسرش دوباره و دوباره تکرار می شود و باز شوهر به دلیل عذاب وجدان ابراز محبت می کند و دوباره همسرش او را می بخشد و این چرخه مدام تکرار می شود.
در صورتی که رفتار صحیح این است که وقتی شوهر پشیمان شد و برای عذرخواهی و ابراز محبت نزد همسرش رفت، خانم بگوید: «اگر می خواهی زندگی مان ادامه پیدا کند و این مشکلات حل شود، باید از مشاور کمک بگیریم.»
«خشونت» را تحمل نکنید
به هیچ وجه نباید اجازه دهید خشونت علیه شما یا فرزندتان ادامه پیدا کند و قرار نیست شما هزینه بدرفتاری همسرتان را با جسم و روانتان بپردازید یا «بسوزید و بسازید!» همچنین وقتی همسرتان خشونت خود را نمی پذیرد و به هیچ قیمتی حاضر به مراجعه و کمک گرفتن از مشاور، روان شناس یا روان پزشک نیست، مشورت کردن با مشاور یا روان پزشک می تواند به فرد یاد بدهد که چگونه احتمال بروز خشونت را در دفعات آینده کاهش دهد و در صورت مفید نبودن اقدامات در نهایت مشخص می کند که باید به زندگی مشترک ادامه بدهید یا خیر.
گاهی خشونت آنقدر شدید است که جان زن و فرزند در معرض خطر است، در این موارد فرد به هیچ وجه نباید شرایط را تحمل کند و باید به سرعت و از طریق مراجعه به پزشکی قانونی، بهزیستی یا سایر اورژانس های اجتماعی و در نهایت دادگستری، کمک بگیرد تا مشخص شود فرد مشکل روان پزشکی خاص، اعتیاد و در نهایت صلاحیت سرپرستی خانواده اش را دارد یا خیر.
برای درمان اقدام کنید
در خشونت های ناگهانی و تکانشی شدید، گاهی عوامل خارجی مثل حضور اقوام و آشنایان می تواند به عنوان یک عامل بازدارنده، کمک کننده باشد و مانع از ابراز خشونت فرد شود اما در خشونت های کلامی، کمک گرفتن از حامیان آشنا صلاح نیست و باید حتما از مشاور و روان شناس کمک گرفت.
در ادامه این روند، مهم ترین درمانی که پیشنهاد می شود، خانواده درمانی است، یعنی همه اعضای خانواده، با توجه به سن فرزندان، باید در فرایند درمان شرکت داشته باشند و کمک کنند برطرف کردن مشکلات همراه از جمله اعتیاد به الکل و مواد با اختلال های شخصیتی مختلف از جمله دیگر کارهایی است که در جلسات درمان انجام می شود در نهایت اینکه بهتر است این نوع درمان ها به صورت گروهی باشد؛ یعنی مشاور، روان پزشک و در کنارش یک سازمان حمایتگر (مثل بهزیستی) یا در صورت لزوم مراجع قانونی با هم فعالیت کنند تا فرایند درمان با موفقیت پیش برود. به این ترتیب کنار خانواده درمانی و دارودرمانی، ابزارهای قانونی تهدیدکننده و ممانعت کننده از بروز مجدد خشونت (مثل حکم قاضی بر لزوم درمان فرد) می توانند مانع بروز خشونت فرد و باعث پیشرفت پروژه درمان شوند.
زندگی با مردی که دست بزن دارد
مردی که دست بزن دارد | علت و چگونگی زندگی با این افراد
منبع:مجله سیب سبز / پارس ناز / بیتوته