بیوگرافی

بیوگرافی “الناز حبیبی ” عکس های الناز حبیبی با خانواده و همسرش

الناز حبیبی ، بازیگر سینما و تلویزیون فارغ تحصیل رشته تدوین است. وی متولد ۲۱ مرداد ۶۸ در تهران است همچنین فعالیت خود را از سال ۷۸ در تئاتر آغاز کرد. در ادامه بیشتر با بیوگرافی او آشنا میشویم. با ما همراه باشید.

 

الناز حبیبی و سیاوش خیرابی

الناز حبیبی و همسرش , بیوگرافی الناز حبیبی

بیوگرافی الناز حبیبی :

    نام :الناز

    نام خانوادگی :حبیبی

    تاریخ تولد :۱۳۶۸/۵/۲۱

    محل تولد :تهران

    وضعیت تاهل :متاهل

    میزان تحصیلات :دانشجوی رشته تدوین

——————————————-

الناز حبیبی متولد۲۱ مرداد ۱۳۶۸، تهران بازیگر سینما و تلویزیون و دانشجوی رشته تدوین است. در کودکی تئاتر بازی می‎کرد. از ۱۳۷۸ همکاری با کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان را آغاز کرد. تا کنون، در چند مجموعه تلویزیونی و فیلم سینمایی بازی کرده است.

 

برگزاری مراسم به شیوه سنتی

الناز حبیبی:با وجود اینکه خانواده من در خارج از کشور زندگی می کنند، اما همچنان به آداب و رسوم ایرانی اهمیت می دهند و حتی می توان گفت تا حد زیادی سنتی هستند، به همین خاطر مراسم خواستگاری ما به همان شیوه مرسوم سنتی برگزار شد و ما در منزل، میزبان خانواده داماد بودیم، خوشبختانه چون من و مهدی حرف هایمان را با هم زده بودیم، استرسی بابت خواستگاری نداشتیم.

 

پدرم میزان مهریه را تعیین کرد

راستش را بخواهید وقتی حرف مهریه و رسم و رسوم مربوط به عروسی به میان آمد. من و مهدی تصمیم گرفتیبم خودمان را کنار بکشیم و مسائل را به بزرگترها واگذار کنیم چون می دانستیم آنها به دلیل اشرافشان نسبت به این مسائل، زبان هم را به خوبی می دانند و به قول معروف می دانند چگونه با هم صحبت کنند. در هر حال میزان مهریه را پدر من تعیین کرد و من دخالتی در مورد آن نداشتم. البته این صحبت ها بدون کمترین چالش و اختلاف نظری بیان شد چون خانواده های ما به لحاظ سطح به هم نزدیک بودند و ما مشکلی در این خصوص با هم نداشتیم.

 

فیلم‎شناسی الناز حبیبی

الناز حبیبی از سال ۱۳۷۸ کارش را با کانون پرورش فکری کودکان شروع کرده تا به اینجا که چند سریال و فیلم سینمایی بازی کرده. بعد از آن آقای سعید سلطانی برای ۳ تا از فیلم هایش وی را انتخاب می کنند و کم کم به صورت جدی تر این حرفه را دنبال می کند.الناز حبیبی برای ۳ فیلم از کیانوش عیاری جلوی دوربین رفت، سریال فاصله ها را بازی کرد.

پیتزا مخلوط فیلم سینمایی کمدی اکران شده در سال ۱۳۹۰ ساخته حسین قاسمی جامی است. دو جوان شهرستانی که از هفت سال پیش برای کسب درآمد به تهران آمده اند، در یک پیتزا فروشی مشغول کار هستند، تا اینکه بروز ماجراهایی، آن دو را در موقعیت های عجیب و جالبی قرار می دهد.

الناز حبیبی این روزها در سریال دردسرهای عظیم در نقش بهار ایفای نقش میکند. سریال دردسرهای عظیم به کارگردانی برزو نیک نژاد و تهیه کنندگی مهرام مهام و ایرج محمدی در حال تولید می باشد.

 

الناز حبیبی در سال ۱۳۹۱ با مهدی صاحب زمانی ازدواج کرد.

 

 

الناز حبیبی درگذشت

مهدی صاحب‌الزمانی

 

 

مصاحبه جدید اواخر ۹۳ کلاس پنجم ابتدایی بودم که در کانون پرورش فکری برای بازی در فیلم «دفترچه خاطرات» به کارگردانی آقای سلطانی انتخاب شدم. برای بازی در آن فیلم دنبال دختری سروزبان‌دار و بامزه می‌گشتند که مرا انتخاب کردند (می‌خندد). با پدرم تماس گرفتند و پس از رضایت ایشان در ۱۱سالگی وارد دنیای بازیگری شدم. پدرم به‌شدت طرفدار هنر است و از موسیقی تا سینما همه هنرها را دوست دارد،

در زمینه بازیگری هم همیشه مشوق و همراهم بود و حتی تا ۱۶سالگی سر کارهایم حاضر می‌شد. تقریبا تمام خانواده من در خارج از ایران و در کشور سوئد زندگی می‌کنند. با این حال به‌شدت کارهایم را دنبال می‌کنند و موقع پخش سریال‌هایم هر روز ۲۰ نفری جمع می‌شوند منزل یکی از اقوام؛ یک روز خانه عمه‌ام، یک روز خانه دخترعمه‌ام، روز دیگر خانه خواهرم و… جالب اینکه زمان پخش سریال وقتی از چیزی خوش‌شان بیاد فورا به من زنگ می‌زنند که مثلا اینجا چقدر بامزه بودی الناز یا این قسمت خیلی باحال است. معمولا از طرف خانواده‌ام در مورد کارهایم مورد انتقاد خاصی قرار نمی‌گیرم اما محمد یکی از برادرهایم کارهایم را با دقت دنبال می‌کند و اگر ایراد و اشکالی ببیند حتما عنوان می‌کند.

مثلا می‌گوید «الناز اینجا خیلی بد دیالوگ گفتی» یا «در فلان سکانس بد بازی کردی عزیزم» ولی گذشته از شوخی من واقعا نظراتش را دوست دارم. برادرم تنها شخص از اعضای خانواده است که علاقه‌اش به من موجب نمی‌شود ضعف‌های کارم در بازیگری را نبیند. خیلی دلتنگ خانواده‌ام می‌شوم. عاشقانه همه خواهر و برادرهایم را دوست دارم مخصوصا خواهرم ‌آی‌سودا را بی‌نهایت دوست دارم و واقعا حس می‌کنم یک روح در دو جسم هستیم. وقتی ‌آی‌سودا به خارج رفت حس کردم همه چیز من با او راهی شد و حس تهی بودن و غم بی‌اندازه سنگینی داشتم اما تحمل کردم چون فکر کردم مهم حس رضایت و خوشحالی خواهرم است. برای ‌آی‌سودا هم این دوری خیلی سخت است. درواقع خواهرم بااینکه تنها دو سال از من بزرگتر است اما حس مادرانه‌ای نسبت به من دارد و بعد از فوت مادرمان برایم مادری کرد.

ما شش خواهر و برادر هستیم و من فرزند ته‌تغاری مادرم بودم و ایشان خیلی مرا دوست داشتند و برایم آرزوهای بزرگی داشتند. مادرم دوست داشت من به محض اتمام دوره دبیرستان وارد دانشگاه شوم ولی فوت ایشان آنقدر برای من سنگین بود که چهار سال نه درس خواندم، نه کلاسی رفتم و نه کار کردم. ولی بعد از این دوره غم و افسردگی، به خودم آمدم و زندگی را از نو شروع کردم. مادرم همیشه پشت صحنه کارهایم می‌آمدند و قربان صدقه‌ام می‌رفتند. با هر کاری که پخش می‌شود می‌گویم کاش مادرم بودند و این لحظه را می‌دیدند و شادی‌ام را با ایشان شریک می‌شدم.

مصاحبه (۱۳۹۲) با الناز حبیبی برای من بسیار متفاوت بود چرا که او با صداقت و جسارت خاصی در مورد ازدواج اظهارنظر کرد و برای ما از آداب و رسوم خواستگاری و مراسم عقدش گفت و اینکه مسائل مالی آنقدرها که برخی می گویند در زندگی مشترک بی اهمیت نیست. وقتی حرف از ازدواج و شروع زندگی مشترک به میان می آید و افراد می خواهند از تجربه زندگی زیر یک سقف بگویند معمولا دچار کلیشه های رایج می شوند و دوست دارند در صحبت هایشان به شدت خود را خوشبخت و عاشق پیشه نشان دهند و تصویر یک زندگی رویایی و ایده آل را از خود به جای بگذارند در حالی که خیلی وقت ها این تصویر ارائه شده از جانب آنها چندان با واقعیت انطباق ندارد و اگر در زندگی برخی از آنها ریز شوید به مشکلاتی که کم و بیش با آن مواجه اند پی می برید.

 

در طول مدتی که مسئولیت گرفتن مصاحبه برای این صفحه با سوژه ازدواج را برعهده داشتم با زوج های مختلفی صحبت کردم که گفتگو با هر کدام از آنها برای من جذابیت های خاص خودش را داشت اما از ابن بین مصاحبه با الناز حبیبی برای من بسیار متفاوت بود چرا که او با صداقت و جسارت خاصی در مورد ازدواج اظهارنظر کرد و برای ما از آداب و رسوم خواستگاری و مراسم عقدش گفت و اینکه مسائل مالی آنقدرها که برخی می گویند در زندگی مشترک بی اهمیت نیست، چرا که ریشه بسیاری از مشکلات و اختلافات به این نوع مسائل بازمی گردد. با ما همراه باشید تا با او و نقطه نظرهایش در مورد ازدواج بیشتر آشنا شوید. بازیگری که آخرین کارش در مجموعه دودکش بود…

سن ازدواج برای هر کسی متفاوت است در مورد ازدواج نمی توان سن خاصی را در نظر گرفت و گفت، «مثلا وقتی افراد به این سن و سال رسیدند، باید ازدواج کنند» مثلا فردی به فراخور شراطی که در آن قرار دارد ممکن است برای ازدواج به لحاظ روحی و مالی احساس آمادگی کند، به همین خاطر دوست ندارم در این مورد برای کسی نسخه بپیچم و بگویم مثلا چون من در ۲۴ سالگی ازدواج کردم دختران دیگر هم باید در این سن ازدواج کنند. بهانه ای برای شروع زندگی متاسفانه این روزها آمار طلاق به شدت در حال افزایش است، بخش زیادی از این مشکل هم به این برمی گردد که افراد به درک و شناخت کافی برای ازدواج نرسیده اند و اختلاف های کوچک را جدی نمی گیرند و یا اینکه از لحاظ مالی هنوز به استقلال کافی نرسیده اند، در هر حال به عقیده من، اگر درک و تفاهم وجود نداشته باشد، افراد خیلی زود از دست هم خسته می شوند و ترجیح می دهند از یکدیگر جدا شوند.

 

وجه مشترک من و همسرم برای ازدواج بیش از یک سالی است که من و همسرم «مهدی صاحب الزمانی» با هم پیوند زناشویی بسته ایم آن چیزی که باعث شد من و مهدی در وهله اول به هم علاقمند بشویم و بخواهیم باقی زندگی مان را کنار هم بگذرانیم، خصوصیات مشترک بسیاری بود که بین ما وجود داشت، ما از نظر اخلاقی به شدت به هم شبیه هستیم و این شباهت به ما کمک می کند تا لحظاتی آرام را کنار هم سپری کنیم، از طرفی ما سعی کردیم نسبت به یکدیگر با گذشت و منعطف باشیم، این موضوع به ما کمک کرد تا از کنار هم بودن بیشتر لذت ببریم. برگزاری مراسم به شیوه سنتی با وجود اینکه خانواده من در خارج از کشور زندگی می کنند، اما همچنان به آداب و رسوم ایرانی اهمیت می دهند و حتی می توان گفت تا حد زیادی سنتی هستند، به همین خاطر مراسم خواستگاری ما به همان شیوه مرسوم سنتی برگزار شد و ما در منزل، میزبان خانواده داماد بودیم، خوشبختانه چون من و مهدی حرف هایمان را با هم زده بودیم، استرسی بابت خواستگاری نداشتیم.

 

خبری از عروسی تشریفاتی نیست من وهمسرم هنوز دوران عقدمان را سپری می کنیم و به قول معروف زیر یک سقف نرفته ایم اما راستش را بخواهید با وجود اینکه چیزی به عروسی مان نمانده برنامه ریزی خاصی برای برگزاری عروسی و نوع تشریفات نکردیم، چون هر دوی ما به شدت آدم های شلوغی هستیم و نمی توانیم زمان چندانی را به این مسائل اختصاص دهیم به همین خاطر فکر کنم همه چیز در حدل معقول برگزار شود و احتمالا خبری از عروسی تشریفاتی نیست. پدرم میزان مهریه را تعیین کرد راستش را بخواهید وقتی حرف مهریه و رسم و رسوم مربوط به عروسی به میان آمد.

من و مهدی تصمیم گرفتیبم خودمان را کنار بکشیم و مسائل را به بزرگترها واگذار کنیم چون می دانستیم آنها به دلیل اشرافشان نسبت به این مسائل، زبان هم را به خوبی می دانند و به قول معروف می دانند چگونه با هم صحبت کنند. در هر حال میزان مهریه را پدر من تعیین کرد و من دخالتی در مورد آن نداشت. البته این صحبت ها بدون کمترین چالش و اختلاف نظری بیان شد چون خانواده های ما به لحاظ سطح به هم نزدیک بودند و ما مشکلی در این خصوص با هم نداشتیم.

 

آقای داماد ایران زندگی نمی کند همسرم سال هاست که در خارج از کشور اقامت دارد و چون شرایط کاری من هم به گونه ای است که نمی توانم به واسطه شغلم از ایران بروم به همین خاطر من و ایشان از وقت های بیکاری مان استفاده می کنیم و به همدیگر سر می زنیم هر چند که این دوری و جدایی سخت است اما در شرایط کنونی چاره ای جز تن دادن به آن نداریم.

 

 

 الناز حبیبی قبل از عمل

عکس های الناز حبیبی

 

    سینمایی الناز حبیبی :

            ناخواسته (۱۳۹۲)

            فصل باران های موسمی (۱۳۸۸)

            پیتزا مخلوط (۱۳۸۹)

 

    مجموعه‎های تلویزیونی های الناز حبیبی :

            دردسرهای عظیم (۱۳۹۳)

            دودکش (۱۳۹۲)

            مدینه (۱۳۹۳)

            به خاطر مونا (۱۳۹۱)

            فراموشی (۱۳۹۱)

            لبه آتش (۱۳۹۰)

            تا ثریا (۱۳۹۰)

            سی امین روز (۱۳۹۰)

            پنج کیلومتر تا بهشت (۱۳۹۰)

            فاصله ها (۱۳۸۹)

            روزگار قریب (۱۳۸۶)

بیوگرافی “الناز حبیبی ” عکس های الناز حبیبی با خانواده و همسرش

منبع : نمناک – ساتین

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا